سلام. من عادل طالبی هستم و در این بیست و یکمین شماره از فایلهای استراتژی ورود به بازار در کسبوکارهای دیجیتال در واقع میخواهم فایل شمارۀ بیست را کاملتر بکنم.
فایل شمارۀ بیست دربارۀ آنچه که بعضیها به آن میگویند بازاریابی محتوا صحبت کردیم و دربارۀ اینکه اگر شما میخواهید یک سایتی بزنید و از طریق آن محتوای تولیدی خودتان را بفروشید چه نکاتی را باید مدنظر قرار بدهید صحبت شد. البته چون شرایط، شرایط کاملاً ایدئالی نبود، به هر حال این روزها من خیلی وقت کم دارم و از آن فرصت محدود دهبیست دقیقهای که داخل تاکسی داشتم استفاده کردم برای اینکه آن فایل را خدمتتان تقدیم بکنم، به همۀ جنبهها نمیشد اشاره کرد. آن را گذاشته بودم برای یک فایل صوتی بعدی که این فایل در واقع ادامۀ فایل شمارۀ بیست محسوب میشود.
ما آنجا صحبت کردیم که اگر شما میخواهید محتوایی را تولید بکنید و به مصرفکنندهها و کسانی که نیاز به محتوا دارند عرضه بکنید و ارائه بکنید چه نکاتی را مدنظر داشته باشید. آنجا دو نکتۀ اساسی را من مطرح کردم: یکی اینکه حواستان باشد فعلاً خریدارهای محتوا، مصرفکنندههای محتوا یا کسانی که به محتوا نیاز دارند، حالا سایتها باشند، شرکتها باشند، فروشگاههای اینترنتی باشند و غیره که امکان تولید محتوا را بهدلیل هزینۀ نسبتاً بالای آن ممکن است نداشته باشند میتوانند مشتریهای بالقوۀ شما باشند اما هنوز ارزش محتوا لااقل در ذهن بخش عمدهای از آنها بهشکل مناسبی شکل نگرفته و محتوا را برایش حاضر نیستند پول خرج بکنند و دلایلش را هم گفتیم. در این فایل میخواهم دربارۀ حالت دیگری صحبت بکنم. فرض کنید شما میآیید یک پلتفرم (Platform) یا در واقع یک دابل سایدد پلتفرم (Double Sided Platform) برای محتوا ایجاد میکنید. دربارۀ دابل سایدد پلتفرم (Double Sided Platform) و استراتژیهای ورود به بازار در این حوزه قبلاً یک فایل صوتی داشتیم که آن قوانین سر جایش هست اما اینجا بهشکل خاص روی بازار محتوا صحبت خواهم کرد. دابل سایدد پلتفرم (Double Sided Platform) برای محتوا یعنی چه؟ شما ایسام را دیدید، سایت ایسام را. شما یک وسیلهای در خانه دارید میخواهید بفروشید یا یک عتیقهای، اسکناسی، حالا هرچه، کتابی میروید در سایت ایسام ثبت میکنید، Esam.ir و آنجا مشتریها میآیند آنجا میبینند. حالا بعضاً بعضیها با مزایده و بعضیها با قیمت مشخص آن محصولشان را میفروشند. ممکن است بگویید دیوار هم هست. بله اوایل ایسام بود بعداً خب اپلیکیشنهایی (Application) مثل دیوار و اینها هم آمدند. اینها هم پلتفرمند (Platform)، در واقع دابل سایدد پلتفرمند (Double Sided Platform). خود صاحب اپلیکیشن (Application) چیزی را نمیفروشد، بستر یا محیط یا فضایی را آماده میکند که فروشندهها و خریدارها بیایند و محصول یا خدمتشان را آنجا بگذارند. نمونهاش پونیشا (ponisha)، نمونهاش انجام میدم (anjammidam).
اینها در حوزۀ خدمات برنامهنویسی و اینطور کارها دارند انجام میدهند کار را. البته این دابل سایدد پلتفرم (Double Sided Platform) محتوا یک مقداری با پونیشا (ponisha) و انجام میدم (anjammidam) فرق خواهد داشت؛ چون در پونیشا (ponisha) یا انجام میدم (anjammidam) یا سایتهای مشابه مثل Freelancer.ir و غیره، خود خدمت عرضه میشود اما در یک دابل سایدد پلتفرم (Double Sided Platform) برای محتوا محصول عرضه میشود؛ یعنی شما یک بنر طراحی کردید میگذارید برای فروش، مثلاً محتوای مقالهای نوشتید میگذارید برای فروش. چند نکته در اینجا هست علاوه بر آن مواردی که در دابل سایدد پلتفرمها (Double Sided Platform) گفتیم.
گفتیم که یکی از مشکلات دابل سایدد پلتفرمها (Double Sided Platform) که اصلاً استراتژی مرغ و تخممرغ را هم برایش مثال زدیم این بود که از یک طرف باید مشتری بیاورید چون تولیدکنندهها تا وقتی مشتریها آنجا نباشند نمیآیند، از یک طرف تا تولیدکننده نباشد مشتریها نمیآیند. اینجا یک ماجرای مرغ و تخممرغ میشود و بعد صحبت کردیم که شما باید جوجه را بسازید.اینجا هم همان قوانین هست یعنی اول رجوع کنید به آن فایل صوتی بعد فقط بهشکل خاص دربارۀ این دابل سایددها (Double Sided) صحبت بکنیم.
یک مشکل خاصی که دابل سایدد پلتفرمها (Double Sided Platform) در حوزۀ محتوا دارند این است: محتوای کپی. مشکل میدانید کجا پیدا میشود؟ چون چند نمونهای که اجرا شده و من دیدهام این مشکل در آن خیلی بارز بوده و یکی از دلایلی که موفق نتوانستند بشوند به نظر میآید این باشد. عادل طالبی میآید در یک سایتی که یک دابل سایدد پلتفرم (Double Sided Platform) برای محتوا هست یک سری بنر میگذارد. تعدادی از آدمها هم میآیند اینها را میخرند. اتفاقاً برای طالبی هم خوب است؛ یک بنر طراحی کرده، با یک سری تغییراتی چند مدلش را آماده میکند. هرکدامش را مثلاً چه میدانم پنج تومان، ده تومان، پانزده تومان، پنجاه تومان نهایتاً میفروشد. برای طالبی میصرفد؟ بله. برای خریدار میصرفد؟ بله. چرا؟ خریدار گرافیست استخدام نکرده، گرافیست هم میخواست بیاید بنشیند دو روز میخواست بالا و پایین بکند همان را بدهد. اینجا تازه خریدار حق انتخاب داشته، پریویو (Preview) را دیده، ده مدل دیده یکی را انتخاب کرده. تولیدکننده چرا راضی است؟ بهخاطر اینکه ده بنر طراحی کرده، بالاخره سهچهار تایش فروش میرود، دستش هم تیز است و فرز است و بهراحتی در یک روز ده بنر تولید کرده، مثلاً سه تا سی تومان فروخته میشود صد تومان. داخل خانه نشسته صد تومان هم گیرش آمده، این هم راضی است. دو طرف راضی هستند. اما مشکل کجا پیدا میشود؟ مشکل اینجا پیدا میشود که معمولاً عادل طالبی بعد از یک مدتی به کپی میرسد، به تکرار میرسد، همۀ محتواهایش شبیه به همدیگر میشود. بعضی وقتها یک بنر به چند نفر فروخته میشود. بعضی وقتها همین کپیکارها. عادل طالبی یک بنر خوبی طراحی کرده یک طالب عادلی هم میآید عین همان را کپی میکند و دوباره میگذارد در همان پلتفرم (Platform) یا یک پلتفرم (Platform) دیگر و میفروشد و بعد مشتری میبیند. این بنر تکراری برایش ناراحتکننده میشود. بعد میآید پیگیری بکند. آن پلتفرم (Platform) کاری نمیتواند بکند؛ چون معمولاً تا مشخص بشود، اینها پول را گرفتهاند و تمام شده. رویههای قانونی هم برای شکایت و اینها ما نداریم. نهایتاً میتوانند بَن (Ban) کنند یا ببندند اکانت (Account) طرف را و آن طرف میرود با یک ایمیل دیگر، با یک شمارهموبایل پنجهزار تومانی دیگر دوباره یک اکانت (Account) دیگر در همان پلتفرم (Platform) درست میکند و باز هم همان کار را ادامه میدهد. اینجا آن جایی است که ضربه میخورند.
راهکار چیست؟ یک قسمتی از راهکار در کشور ما وجود ندارد چون قانون کپیرایت (Copyright) نداریم، بهاصطلاح حمایتی از مالکیت معنوی بهشکل رضایتبخشی نمیشود عملاً امکان شکایت وجود ندارد. فرض کنید امکان شکایت هم وجود داشت. چه اتفاقی میافتاد؟ شش ماه، یک سال، دو سال باید بروی هزینههای شکایت را بدهی، طرف را حالا پیدا بکنی یا نه. حالا بخواهی طرف را پیدا بکنی ماجرا میشود احراز هویت. یعنی چه؟ یعنی من میخواهم بیایم در یک سایت فروش محتوا، محتوایم را بگذارم باید کارت ملیام را ارائه بدهم، آدرس بدهم، تلفن ثابت بدهم، تلفن همراه بدهم، از تلفن ثابتم زنگ بزنم تأیید بشود که این تلفن برای من است، یک بستۀ پستی با یک کد بیاید به آدرسم که مشخص بشود این آدرس دارد که اگر فردا خواستیم از او شکایت بکنیم لااقل بشود شکایت کرد. این چقدر شبیه اینماد (Enamad) است، نیست؟ دقیقاً فرایند اینماد (Enamad) است دیگر. اینماد (Enamad) کاری نمیکند که. فقط یک احراز هویت است دیگر، درست است؟ ببینید چقدر هم از آن شکایت میشود. یعنی اگر یک سایت بخواهد یک فرایند احراز هویت درست بکند که بر فرض محال اگر یک نفر تخلف کرد بشود از او شکایت کرد، تازه آیا بشود شکایت کرد و آیا قانونی داریم که حمایت بکند ببینید چه فرایندهایی را اضافه میکند به یک کسبوکار. بهخاطر همین دابل سایدد پلتفرمها (Double Sided Platform) در حوزۀ محتوا یک مقداری مشکلات بیشتری دارند البته از این دست مشکلات در دیوار هم هست. کلاهبرداری ممکن است بشود، ممکن است یک نفر جنس معیوب بفروشد. تقصیر دیوار که نیست، تقصیر ایسام که نیست اما آنجا شما با محصول فیزیکی طرف هستی. معمولاً پول را نگه میدارند این دابل سایددها (Double Sided) تا محصول به دست طرف مقابل برسد و تأیید بکند یا میگویند بروید حضوری خرید بکنید مسئولیت هم با خودتان. تمام میشود میرود. طرف میرود جنس را میبیند، گوشی را میبیند، دوچرخه را میبیند، کالسکه را میبیند، چه میدانم ظرف و ظروفی هست، هرچه که هست، کتاب هست میبیند دریافت میکند بعد پول را میدهد اما در محتوا حتی اگر پول بهواسطه تحویل داده بشود محتوا تحویل طرف مقابل میشود و بعد پول منتقل میشود. معمولاً کپیبودنش یا بیکیفیتبودنش ممکن است چند وقت بعد معلوم بشود. مثلاً یک مقاله را میدهند به شما. در یک پلتفرم (Platform) اینجا میگذارد به شما میفروشد، در یک پلتفرم (Platform) دیگر به یکی دیگر میفروشد، در یک پلتفرم (Platform) دیگر به یکی دیگر. شما این محتوای متنی را گرفتهای برای اینکه یونیک کانتنت (Unique Content) داشته باشی برای سئویت (SEO). عملاً آن شخص با دوسه هویت مختلف برده در سهچهار سایت فروخته این را. چه زمانی معلوم میشود؟ یک هفته بعد، یک ماه بعد، دو ماه بعد که کپیها در اینترنت پیدا میشوند. تازه نمیشود ثابت کرد خود این طرف فروخته این را یا اینکه آن آدمها این را کپی کردهاند. میبینید؟ بهخاطر همین یک مقدار بازاریابی محتوا یک گیر و گورهای کوچکی اینجا دارد. نمیگویم نمیشود این کار را انجام داد، قطعاً میشود و قطعاً راه دارد. نکتۀ مهم همین است: کسی میتواند این کار را انجام بدهد که بتواند این مشکلات ریز و جزئی را با راههای خلاقانه حل بکند؛ یعنی یک راهحل خلاقانه ایجاد کند برایش. در تعریف استارتاپ (Startup) هم داریم دیگر همین را. میگویند اول مشکل را شناسایی میکنی بعد میگویی حالا راهحل من برای این مشکل چیست. بعضیها بهاشتباه فکر میکنند مشکل این است که پلتفرمی (Platform) برای محتوا نیست. نه، پلتفرم (Platform) برای فروش محتوا در گیتهاب (GitHub) بروید حداقل هفتهشت مدل من دیدهام تا حالا. هفتهشت دروغ است، نه. دوسه مدل را خودم دیدهام مطمئنم. یعنی پلتفرمی (Platform) باشد شما بیایید محتوایتان را بگذارید بفروشید. اصلاً نمونههای فارسی داریم؛ از این سایتهایی که فایل میفروشند یک نمونۀ سادهاش است دیگر. اصل ماجرا چیست؟ اصل مشکل چیست؟ بعضیها بهاشتباه فکر میکنند مشکل اصلی، این پلتفرم (Platform) است. نه، مشکلی که شما باید حل بکنید بهعنوان یک استارتاپ (Startup)، بهعنوان یک کسبوکار، بهعنوان کسی که میخواهد یک زنجیرۀ ارزش خلق بکند این است که این نکتههای ظریف و باریک را پیدا بکنید و راهحلی برای اینها بدهید. خود پلتفرم (Platform) آنقدر مشکل حادی نیست البته آن هم پیچیدگیهای خودش را دارد، یوآی (UI) خوب میخواهد بهخصوص اینجا. من قبلاً صحبت کردهام. گفتم خیلی به یوآی (UI) در خیلی از موارد اعتقاد ندارم یا نظرم این است که یک مقدار اغراق شده دربارهاش اما دربارۀ محتوا اینطوری نیست. اگر پلتفرمی (Platform) برای محتوا تولید بشود حتماً باید یوآی (UI) خوبی داشته باشد و تأثیرگذار باشد اما مشکل اصلی این ایده اینجا نیست؛ یوآی (UI) نیست، یوایکس (UX) نیست، دیزاین (Design) نیست، طراحی نیست. حالا برای آنهایی که میگویند این کلمات انگلیسی مخفف هم به کار میبری کاملش هم بگو، یوآی (UI) مخفف یوزر اینترفیس (User Interface) است؛ یعنی رابط کاربری. یوایکس (UX) مخفف یوزر اکسپرینس (User Experience) است یعنی تجربۀ کاربر، آن حسی است که کاربر از گشتن در سایت و استفاده از خدمات به او دست میدهد. دیزاین (Design) هم که یعنی طراحی. در چنین پلتفرمی (Platform) حتماً این موارد مهمند برخلاف خیلی از ایدههای دیگر و خیلی کسبوکارهای دیگر که میتوانند با یوآیِ (UI) ضعیفتر و یوایکسِ (UX) متناسبتر، حالا نه خیلی ضعیف ولی قابلقبول هم اجرا بشوند. در چنین ایدهای حتماً باید یوآی (UI) و یوایکس (UX) در حد مناسب و مطلوبی باشد اما مشکل اصلی که باید حل بشود این نیست. مشکل اصلی این مواردی که گفتم است.
بسیار خوب! این فایل هم کوتاه هست بهخاطر اینکه در واقع باید این صحبتها میچسبید به فایل شمارۀ بیست و مجموعهاش میشد دو حالت متصور. البته حالتهای مختلف دیگری وجود دارد؛ بهعنوان مثال... البته من فایل صوتیاش را بعد از این فایل صوتی خواهم گذاشت. یکی از دوستان یک فایل صوتی برای ما فرستادند اسمشان الان خاطرم نیست ولی حتماً میگذارم داخل کانال kar_kasb که گفتند یکی از راههایی که من توصیه میکنم افراد بروند و خودشان و کیفیت محتوایشان را بسنجند این است که بروند در همین سایتهای فریلنسری، آنجا محتوایشان را بگذارند. دیگر من دربارۀ آنها صحبت نمیکنم چون در آن فایل صوتی هست، فقط به این دو مورد اشاره کردم. فایل شمارۀ بیست شرایطی بود که شما خودتان میخواهید یک سایت بزنید و محتوای خودتان را بفروشید. فایل شمارۀ بیست و یک که الان میشنوید دربارۀ این بود که شما بخواهید یک پلتفرم (Platform) در واقع یک دابل سایدد پلتفرم (Double Sided Platform) بزنید که تولیدکنندهها و ارائهکنندههای محتوا بیایند محتوایشان را بگذارند آنجا و خریدارها و کسانی که به محتوا نیاز دارند بیایند از اینجا بخرند و اینجا دربارۀ این صحبت کردیم که مشکل اصلی مشکلاتی هست که معمولاً در نگاه اول دیده نمیشود و معمولاً پروژه را بعد از سه ماه، بعد از شش ماه، بعد از نُه ماه به شکست میرساند و کسی موفق است که بتواند راههای خلاقانه برای حل این مشکلات پیدا بکند. متشکرم از توجهتان به این فایل صوتی. مثل همیشه ممنون میشوم اگر این فایل صوتی را برای افرادی که فکر میکنید برایشان میتواند مناسب باشد بفرستید، در گروههایی که احیاناً مرتبط هست ارسال بکنید و فراموش نکنید یک ریکامندیشن (Recommendation) هم زیر پست کمک میکند که آن فایل صوتی توسط افراد بیشتری دانلود بشود و به آن گوش بکنند. من عادل طالبی هستم و این فایل صوتی و فایلهای صوتی مشابه آن را میتوانید در کانال kar_kasb در تلگرام پیدا بکنید یا به وبسایت من adeltalebi.ir مراجعه کنید. متشکرم. خدانگهدار.
نویسنده: عادل طالبیهر نوع استفادهای از محتوای سایت آزاد است. هر جا دوست داشتید با یا بدون ذکر منبع، استفاده کنید. اگر لینک بدهید که... ممنونم! فالو باشد که فبهاالمراد ❤️