استراتژی های ورود به بازار برای کسب و کارهای اینترنتی - 7

Voice Voice
استراتژی های ورود به بازار برای کسب و کارهای اینترنتی - 7

سلام. من عادل طالبی هستم و در این هفتمین فایل از سری استراتژی‌های ورود به بازار می‌خواهم یک آنالیز بکنم از استراتژی ورود به بازار وب‌سایت‌های خبری.

 

گوگل نامهربان

چند روز پیش دوست عزیزی تماس گرفته بود و شکایت می‌کرد که ما یک سایت خبری زدیم اما مثلاً چه می‌دانم صد تا، پانصد تا، هزار تا، هر چند تا بازدیدکننده بیشتر نداریم. چرا؟ ما سئویمان (SEO) عالی است، بهترین سئو (SEO) را داریم اما باز هم گوگل با ما نامهربان است و گوگل چقدر بد است و گوگل چقدر اَخ است. حالا من خلاصه‌ای از آن صحبت‌های آنجا را به شما خواهم گفت و یک سری نظرات دیگر را که شاید بنا به دلایلی آنجا به این دوستمان نگفتم چون باعث ناراحتی‌اش می‌شد اما اینجا در این فایل سعی می‌کنم درباره‌اش با شما بی‌پرده صحبت بکنم.

ببینید پس الان موضوع مشخص است، شما می‌خواهید یک سایت خبری بزنید. حالا این دوستان سایتشان سایت خبری عام بود. یک نفر، دو نفر، سه نفر، پنج نفر خبرنگار زبده که در کار خودشان واردند، در روزنامه‌های معروف، در سایت‌های معروف خبری می‌نویسند و مقاله‌ها و مطالبشان موردتوجه قرار می‌گیرد، موردعنایت مخاطب‌ها قرار می‌گیرد، شیر (Share) می‌شود، به آن لینک (Link) داده می‌شود، ریفر (Refer) می‌شود به آن، می‌آیند جمع می‌شوند یک سایت می‌زنند؛ حالا یا بین خودشان یک برنامه‌نویس، یک طراح سایت دارند یا اینکه یک شرکتی را انتخاب می‌کنند یا هرچه. بعد این سایتشان نمی‌گیرد و بعد می‌گویند چرا. خب البته بد نیست این دوستان قبلاً آن فایل‌های صوتی من دربارۀ مثلاً استراتژی مرغ و تخم‌مرغ را گوش کرده باشند، همین‌طور استراتژی ورود به بازار را مثلاً شمارۀ یکش که اگر یادتان باشد دربارۀ دیجی‌کالا صحبت کردم و اینکه چطور شما می‌توانید با نیچ مارکت‌زدن (Niche Market)‌ در آن حوزه موفق بشوید. همان‌ها را عملاً در حوزۀ خبر هم می‌شود تکرار کرد. اما بگذارید در این حوزۀ خاص یک مقدار به‌طور ویژه‌تر من صحبت بکنم.

 

ما برده‌های گوگل شده‌ایم!

اول جواب این دوست خوبم را بدهم که گفته بود من سئو (SEO) کردم، فوق‌العاده است اما چرا گوگل نامهربانی می‌کند؟ بگذارید اول به گوگل لعنتی برسم. اگر مطالب من را دنبال کرده باشید بیش از دو یا سه سال پیش داخل وایبر بود من یک متنی را نوشتم که خیلی هم مورداعتراض قرار گرفت اما هنوز هم بر همان عقیدۀ خودم هستم؛ اینکه اگر مقداری کلی‌نگر باشیم به نظر می‌رسد ما برده‌های گوگل شده‌ایم. ما دیگر به‌جای اینکه به مخاطب‌هایمان توجه بکنیم، به اینکه گوگل به چه کسی توجه می‌کند داریم توجه می‌کنیم. اینکه اگر امروز مقداری به محتوای سایت‌هایمان داریم رسیدگی می‌کنیم، به قیافۀ سایت‌هایمان داریم رسیدگی می‌کنیم، به یوآی (UI) و یوایکس (UX) داریم توجه می‌کنیم، به یوزر اکسپرینس (User Experience)، به یوزر اینترفیس (User Interface) و جدیداً مقداری هم کاستومر اکسپرینس (Customer Experience) یا سی‌ایکس (CX) داریم توجه می‌کنیم، نه به‌خاطر اینکه ما آدم‌های فهمیده‌ای هستیم و به مخاطب احترام می‌گذاریم بلکه از این رو است که چون گوگل به این موارد دارد توجه می‌کند، مثلاً با پارامترهایی مثل تایم آن سایت (Time On Site)، مثلاً با پارامترهایی مثل ریترنینگ ویزیتور (Returning Visitor)، مثلاً با پارامترهایی مثل پیج پر ویزیتور (Page Per Visitor) و غیره اگر هم داریم این کارها را می‌کنیم نه به‌خاطر خود مخاطب‌ها و مشتری‌ها و ویزیتورها (Visitor)، بلکه به‌خاطر این است که گوگل به این‌ها توجه می‌کند. قبلاً هم که گوگل به این‌ها توجه نمی‌کرد می‌رفتیم با هر روش تمیز و کثیفی مثل لینک بیلدینگ (Link Building)، مثل خریدن لینک (Link) و غیره و غیره و غیره و غیره که در فایل‌های سئو (SEO) درباره‌اش صحبت کرده‌ام سعی می‌کردیم توجه عمو گوگل لعنتی را به خودمان جلب بکنیم. دربارۀ این موضوع صحبت نمی‌کنم. شما می‌توانید آن مقالۀ من را دربارۀ بردگان گوگل سرچ (Search) بکنید. در همین کانال کاروکسب هم هست، دوسه بار هم شیر (Share) شده. اینکه واقعیت این است که شاید بهتر باشد ما به‌جای اینکه بردۀ گوگل باشیم بیاییم تلاش بکنیم بردۀ کاستومرهایمان (Customer) باشیم، منفعتش بیشتر است. جالب اینکه الان گوگل هم مثل اینکه به سایت‌هایی که تلاش می‌کنند بردۀ مخاطب باشند و در واقع... حالا برده کلمه‌ای است با بار منفی شاید بهتر باشد بگوییم خودشان را درگیر رضایت مخاطب می‌کنند. اگر این کار را بکنیم عملاً این روزها با الگوریتم‌های (Algorithm)‌ جدید گوگل بیشتر هم موردتوجه گوگل قرار می‌گیریم.

 

سئو (SEO) با یک پارامتر اتفاق نمی‌افتد!

این را بگذاریم کنار، بیاییم ببینیم در حوزۀ سئو (SEO). این دوست عزیزمان می‌گفت: من سئوی (SEO) بسیار عالی‌ای دارد سایتم. من یک آنالیز کردم عملاً هیچی ندیدم بعد گفتم: چه کار کرده‌ای که می‌گویی سئویم (SEO) عالی است؟ گفت: ببین پیج‌اسپیدم (PageSpeed) خفن است! واقعیت این است که پیج‌اسپید (PageSpeed) یکی از پارامترهای سئو (SEO) است و همه‌چیز نیست؛ مثلاً در این دوردور هشتم که من در سایت‌های تخفیفان زدم و نت‌برگ و آنجا نوشتم نبرد شوالیه‌ها، صحبت کردم. گفتم مثلاً دامن ایج (Domain Age) هم می‌تواند یکی از پارامترها باشد. حالا ما در دورۀ بازاریابی دیجیتال در سازمان مدیریت صنعتی که من آنجا تدریس می‌کنم در بحث سئو (SEO) ما چهارپنج جلسه فقط سئو (SEO) کار می‌کنیم، یک چیزی حدود دویست نکته را ما می‌شماریم. عملاً هم نمی‌شود گفت واقعاً تمامشان دخیل هستند. شاید خیلی از این پارامترهایی که ما فکر می‌کنیم دخیل هستند مستقیم دخالتی ندارند، رابطۀ علت و معلولی بینشان وجود ندارد و فقط به‌خاطر ساید افکت‌هایشان (Side Effect)‌ موجب می‌شوند که تأثیر مثبت بگذارند یا منفی. به هر حال گذشته از اینکه رابطۀ علت و معلولی هست یا نیست یا فقط یک کلیشن (Collation) ساده است، موضوع این است که سئو (SEO) با یک پارامتر اتفاق نمی‌افتد. این روزها سئو (SEO) با کانتنت (Content) اتفاق می‌افتد اما فقط با کانتنت (Content) نیست. مثلاً من در یک سرچ (Search) خیلی ساده‌ای که داخل سایتشان زدم دیدم هیچ اینترنال لینکی (Internal Link) وجود ندارد. یک خبر بسیار عالی خودشان کار کردند من سرچ (Search) کردم جای دیگر هم نبود اتفاقاً موضوع جالبی بود، یک بررسی‌ای بود دربارۀ آقای احمدی‌نژاد و از یک جنبه‌هایی بررسی کرده بود که برای خود من هم جذاب بود، برای خود من هم جالب بود. فارغ از اینکه جهت‌گیری سیاسی من به کدام سمت باشد آن صحبت‌هایی که از دید روان‌شناسی و اجرایی و روان‌کاوی و غیره و این چیزهایش برای من جذاب بود؛ حتی من با خواندن آن احساس کردم که دوسه موردی که آنجا اشاره کرده بود شاید در رفتارهای من هم دیده بشود و شاید من بهتر باشد که آن‌ها را از خودم دور بکنم یا از آن رفتارها اجتناب بکنم. می‌خواهم بگویم محتوا، محتوای فوق‌العاده‌ای بود اما هیچ اینترنال لینکی (Internal Link) آنجا نبود. مثلاً چند خبر دیگر را در آن سایت دیدم، یک سری عبارت هم آنجا بود که می‌شد به آن‌ها لینک (Link) داد و این لینک (Link) نخورده بود. خب اینترنال لینک‌ها (Internal Link) و تعداد لینک (Link) و تعداد ریفری (Refer) که به آن مطلب می‌خورد یا آن مطالب دیگری که می‌تواند از این بخورد یکی از پارامترهای سئو (SEO) است دیگر، توجه نشده به آن.

پرسیدم که: آیا بلاگ فنی داری؟ آن روش نچرال بک‌لینک‌ها (Natural Backlink)‌ را اجرا کردی؟ گفت: نه هنوز وقت نکرده‌ایم. خب نچرال بک‌لینک (Natural Backlink) هم ندارد، بک‌لینک (Backlink) هم ندارد، ریفرها (Refer) را هم ندارد، داخل سایت‌های خبری هم معمولاً مرسوم نیست به آن خبر لینک (Link) بدهند مگر اینکه تو وارد معامله بشی با آن‌ها، تو وارد مذاکره بشوی، تو وارد تعامل بشوی، تو از آن‌ها بخواهی که از تو خبر بگذارند و لینک (Link) بدهند تا به یک جایی می‌رسی که دیگر مردم این کار را می‌کنند.

 

کانتنت کیورینگ (Content Curing)

مثلاً ما از تابناک، از شرق، از خیلی سایت دیگر اخبار حوزۀ آموزش‌وپرورش، از پانا برمی‌داریم و بک‌لینک (Backlink) هم می‌دهیم به سایت مبدأ برای اینکه نشان بدهیم به گوگل که اصلاً کپی هستیم اما کپی قانونی هستیم، ما کانتنت کیورینگ (Content Curing) کردیم و اگر کامپلینت (Complaint) کردند بتوانیم بگوییم که آقا ما طبق قوانین ایران فیر یوز (Fair Use) کردیم. این‌ها را قبلاً هم صحبت کرده‌ام. در بازاریابی دیجیتال در سازمان مدیریت صنعتی هم دربارۀ فیر یوز (Fair Use) کاملاً صحبت می‌کنم و قوانینش و روش کامپلینت‌کردن (Complaint)‌ و همین‌طور آنتی‌کامپلینت (AntiComplaint). به هر حال! کسی به آن بک‌لینک (Backlink) نداده، خود این سایت هم اوت‌لینک (Outlink) ندارد. ما باز در مباحث سئو (SEO) داریم که اوت‌لینک (Outlink) هم یکی از مباحث بسیار مهم است در سئو (SEO). گوگل به نظر می‌رسد سایت‌های (Dead-End) را دوست ندارد. اگر از سایت تو به سایت‌های دیگر و آن هم سایت‌های معتبر دیگر و باکیفیت دیگر اکسترنال لینک (External Link) نخورد تو هم امتیاز کافی را نمی‌گیری؛ پس یکی از پارامترها هم این است. فقط این نیست که سایت جی‌تی‌متریکس (GTmetrix) یا گوگل پیج‌اسپید تستر (Google PageSpeed Tester) بگوید سایت تو خیلی سریع و خوب است. سرور (Server) درست است، ان‌اس‌ها (NS)‌ درست است، نِیم سرورها (Name Server) درستند، روت سرورها (Root Server) مهمند، همۀ این‌ها مهم است. هاست (Host) مهم است اما این‌ها هم مهم است. باز محتوا را گذاشته مثلاً از تگینگ (Tagging) استفاده نکرده، کلمات معادل را نیاورده، کلمات مشابه را نیاورده، سینونیم‌ها (Synonym)‌ را استفاده نکرده، تگینگ (Tagging) نکرده. شما یک صفحه درست می‌کنی می‌توانی با یک صفحه ده صفحۀ معادل درست بکنی. ما این روش‌های معادل‌سازی را در دورۀ بازاریابی دیجیتال در سازمان مدیریت صنعتی کاملاً می‌شکافیم و در هر دورۀ سئوی (SEO) دیگری هم که داخل شهر هست و برگزار می‌شود عملاً مطرح می‌شود؛ چون جزو کارهای بسیار اولیه و بدیهی سئو (SEO) است.

 

چه چیزی را سئو (SEO) کردی؟

باز نگاه می‌کردی می‌دیدی آن بالا یوآرال‌‌ها (URL)، فرندلی یوآرال (Friendly URL) نیست. خورده مثلاً کد خبر ۱۱۲۵۴ خورده x.com/11. خب این کجایش سئو (SEO) است؟ ببین سئو (SEO) که فقط یکی نیست. بعد می‌گویم: سایت‌مپ (Sitemap)؟ می‌گوید: هنوز وقت نکردیم، می‌گویم: گوگل آنالیتیکس (Google Analytics)؟ می‌گوید: نداریم، می‌گویم: وبمستر (Webmaster)؟ می‌گوید: نداریم، می‌گویم: این؟ می‌گوید: نداریم. هرچه می‌گویم می گوید: نداریم. می‌گویم: پس چه سئو (SEO) کردی؟ چه چیزی را سئو (SEO) کردی؟ کجایش را سئو (SEO) کردی؟ می‌گوید: سایت‌اسپید (SiteSpeed) دیگر. بابا سایت‌اسپید (SiteSpeed) به‌تنهایی سئو (SEO) نیست. حالا من آن روز یک عکس گذاشتم گفتم دو ساعت وقت گذاشتم سایت‌اسپید (SiteSpeed) طالبی دات کام (atalebi.com) را از سرعت حول‌وحوش 60، 70 رساندم به 98%. خیلی خوب! این سایت‌اسپید (SiteSpeed) فقط یکی‌اش است، فقط با این نیست که. به من می‌گوید پس خودت چرا این را عکس گذاشتی داخل کانالت به‌عنوان یک عامل مهم؟ گفتم: این یکی از عوامل است. 98% هم عدد خیلی طلایی است. باز یک نفر آمده بود گفته بود: آقای طالبی ببخشید ها! شما با جی‌تی‌متریکس (GTmetrix)... جی‌تی‌متریکس (GTmetrix) قابل‌قبول نیست، مثلاً فلان ابزار مهم است. دوباره رفتم برایش فلان ابزار را آوردم گفتم: ببین عزیزم، من نمی‌گویم جی‌تی‌متریکس (GTmetrix) یک است اما با جی‌تی‌متریکس (GTmetrix) من 98 می‌گیرم، مثلاً تخفیفان 60% گرفته. حالا با آن ابزاری که این دوستمان گفت تخفیفان 40% گرفته بود نمره، سایت من 81%. فرق نمی‌کند این معلوم است که قواعد را رعایت کرده. حالا وزن امتیازدهی می‌تواند متفاوت باشد.

 

مثال کنکور

من مثالم همیشه کنکور است؛ چون در حوزۀ آموزش هم کار می‌کنم. شما می‌روید در رشتۀ پزشکی. رشتۀ تجربی خوانده‌ای در دبیرستان، می‌روی رشتۀ پزشکی امتحان می‌دهی. در پزشکی مثلاً زیست ضریبش 4 است، زمین‌شناسی صفر است. می‌خواهی بروی مهندسی معدن بخوانی مثلاً فرض کن، زمین‌شناسی که در همان گروه تجربی هست ضریبش می‌شود 4، زیست می‌شود صفر. بستگی دارد بالاخره برای نمره‌ها هست دیگر، یک ضریبی هست دیگر. حالا کسی که عملاً زیستش را 90% می‌زند، 80% می‌زند می‌روی نگاه می‌کنی می‌بینی زمین‌شناسی را هم 70 می‌زند. حالا ضریب بالا و پایین که می‌شود بسته به رشته و بسته به خروجی ممکن است نمره فرق کند اما کلیات کار که زیر سؤال نمی‌رود. پس این دو نکته را در مورد سایت‌اسپید (SiteSpeed) داشته باشید: اولاً سایت‌اسپید (SiteSpeed) همه‌چیز نیست در سئو (SEO). دوماً ابزارهای مختلف عددهای مختلفی را می‌دهند و فقط یک مقیاس کلی می‌دهند که شما داری درست عمل می‌کنی یا نه.

 

به دوتا سوال پاسخ بده 

برگردیم به مثال همین خبری‌مان. خب! اگر ای-متد سئوی (A-Method SEO) من را دیده باشید، در ای-متد سئو (A-Method SEO) گفتم که ما دو سؤال داریم. باید تکلیف خودمان را با خودمان روشن کنیم. اینکه من دوست دارم چه محتوایی را بذارم و اینکه مردم دنبال چه محتوایی می‌گردند؟ پاسخ به این سؤال استراتژی شما در محتواست، در کانتنت (Content) است، در سئو (SEO) است. سئو استراتژی (SEO Strategy) و کانتنت استراتژی (Content Strategy) در پاسخ به این دو سؤال چیده می‌شود. اگر دنبال سئو (SEO) هستی، پس باید بروی دنبال مردم چه چیزی را می‌پسندند، دنبال چه چیزی می‌گردند. من به این دوستمان یک سایت را معرفی کردم به اسم ترجمان علوم انسانی. حالا این بچه‌های ترجمان علوم انسانی مثلاً ممکن است خط فکری‌شان (x) باشد، (y) باشد. مهم نیست که خط فکری‌شان چیست، تو می‌پسندی یا نمی‌پسندی. این‌ها یک اعتقادی دارند و عقیده دارند که محتوای درست این است. می‌روند محتوا را درست می‌کنند، عملاً کسی ممکن است عبارت‌هایی که این‌ها دارند را سرچ (Search) نکند پس می‌آیند از ابزارهای دیگری مثل شبکه‌های اجتماعی، مثل ابزارهای ارتباطی مثلاً تلگرام استفاده می‌کنند تا مخاطبشان را پیدا کنند. روی سئو (SEO) خیلی وقت نمی‌گذارند؛ چون ترجیح می‌دهند که در آن محتوایشان آنچه را که صحیح می‌دانند بنویسند، حالا به نظر خودشان درست است نه آنچه که مردم سرچ (Search) می‌کنند. اگر دنبال این بودند که مردم چه چیزی سرچ (Search) می‌کنند، باید می‌رفتند عبارت‌هایی را پیدا می‌کردند که داخل گوگل بیشتر موردتوجه است. اما چون می‌خواهند آنچه را که درست می‌پندارند بگذارند داخل سایتشان، بنابراین دیگر سئو (SEO) نمی‌تواند جواب اول و آخر باشد. البته سئو (SEO) می‌کنند اما نباید انتظار داشته باشند با سئو (SEO) روزی ده‌هزار نفر بازدیدکننده بیاورند، باید بروند کانال تلگرام بزنند آنجا مخاطب را جذب کنند. باید بروند داخل اینستاگرام، باید بروند داخل توئیتر، جایی که آن آدم‌های از این جنس هستند و دارند تعامل می‌کنند. باید بروند داخل فیسبوک. خبر است دیگر پس کارشان در توئیتر شاید جدی‌تر باشد، در اینستاگرام و غیره. خبر خاص هم هست.

 

نیچ مارکت

باز بیاییم در همین حوزه یک بررسی بکنیم. خیلی خوب این دوستان می‌خواهند یک سایت خبری بزنند کیفیت محتوایشان هم خوب است. می‌روند سعی می‌کنند ببینند چون می‌خواهند استراتژی‌شان سئو (SEO) است می‌گویند مردم دنبال چه چیزی بیشتر می‌گردند، نیاز مخاطب چیست برویم خبرهای آن حوزه را پوشش بدهیم. یک نکتۀ دیگر: در همین حوزۀ خبر هم می‌شود نیچ مارکت (Niche Market) زد. چطور من در دیجی‌کالا گفتم آقا اگر می‌خواهی یک سایت عمومی بزنی الان باید حداقل بین بیست تا پنجاه میلیارد تومان درجا پول داشته باشی. نداری نیا وسط؟ ولی نیچ مارکت (Niche Market) به‌راحتی می‌شود و مثلاً فروشگاه کتاب راه بینداز، مثلاً فروشگاه کفش اسپورت. فقط کفش بفروش ولی همه بدانند کفش اصل، مارک‌های مختلف، بهترین، از تو؛ یعنی حتی دیجی‌کالا هم نمی‌تواند در قیمت با تو رقابت کند. یک مزیت رقابتی هم باید داشته باشد، فقط نمی‌توانیم بگوییم نیچ مارکت‌زدن (Niche Market)‌. مزیت رقابتی داری، دیزاین را داری، استایل داری. طرف وارد سایتت می‌شود از بنر، از هدر، از تبلیغ می‌بیند تو کفش‌فروش هستی، این کاره‌ای. من چند روز پیش بود با یکی از دوستان صحبت می‌کردم دربارۀ یک فروشگاه صحبت کردم در خیابان جمهوری بالاتر از پاساژ علاءالدین. گفتم: میکروفونم را از آنجا می‌خرم فقط. گفت: خب این‌همه میکروفون‌فروشی اینترنتی. گفتم: نه. این مغازه‌اش فقط داخلش میکروفون است. از دمِ در تا آن انتهای مغازه میکروفون چیده. پانصد مدل است، اصلاً این فرد حرفه‌ای است. می‌روم به او می‌گویم: میکروفون می‌خواهم، می‌گوید: با چه قیمتی؟ می‌گویم: با این می‌گوید میخواهی چه کار کنی؟ می‌گوید: خب با این قیمت نمی‌توانی میکروفون را بخری. می‌دانی؟ نشان می‌دهد که من متخصص میکروفون هستم، من برای خودم که میکروفون خریدم و برای هر دوستی که میکروفون حرفه‌ای خریدم با همدیگر یا رفته‌ایم آنجا یا به او گفتم فقط برو آنجا؛ چون نشان داده که تخصصش میکروفون است. نیچ مارکت (Niche Market) هم این‌طوری باید بزنی. بعد تازه می‌روی آنجا واقعاً میکروفونِ اسمش نمی‌دانم هِینز بود چه بود، آلمانی است که در حالا دیجی‌کالا نبود، یکی‌دو فروشگاه دیگر را دیدم 430، 440 هزار تومان آنجا 380 تومان خریدم. تخصصی است، قیمت‌هایش هم خوب است، کاملاً راهنمایی می‌کند. به من می‌گوید که چه چیزی بخرم به نفعم است، با چه قیمتی و الی آخر. می‌روم از او می‌خرم. در سایت هم همین است شما نیچ مارکت (Niche Market) می‌زنی، یک سایت حرفه‌ای منتها باز شرایط رقابت بازار را داری، تأمین را داری، قیمت را داری. اینکه اصلاً آیا تعداد کسانی که آن محصول را می‌خواهند و داخل اینترنت دنبالش می‌گردند هم یک نکته است. اندازۀ بازار را باید محاسبه بکنی، بیزینس مدلت (Business Model) را باید دربیاوری. می‌دانی؟ این‌ها تمامش قواعدی است که وجود دارد. حالا در حوزۀ خبر برگردیم در این مثالی که برای این دوست عزیزمان زدیم. پس من اگر باشم شاید نیایم یک سایت خبری عام بزنم مثل تابناک. اگر هم خواستم سایت خبری بزنم.

 

موج سواری

دقت کنید سایت خبری یک ماجرا دارد. در حوزۀ خبر، ما با موج‌سواری دیده می‌شویم. می‌دانید چه می‌خواهم بگویم؟ در حوزۀ خبر شما باید با استراتژی‌های موج‌سواری آشنا باشید، باید توان این را داشته باشید که جنجال ایجاد کنید. این واقعیت بازار است. نمی‌خواهد با من الان بیایید جروبحث کنید یا آن ذهن نقیض‌یابتان سریع به کار بیفتد بگویید ببین فلان سایت اصلاً جنجال درست نمی‌کرد و الان هم خوب است ها. یک مثال هم ممکن است تو بزنی اما من صد مثال می‌زنم که با جنجال، حالا جنجال اسمش را نگذاریم، موج‌سواری اسمش را بگذاریم، آمده بالا. مثلاً همین تابناکی که من مثال می‌زنم، خب حالا به‌دلیل اینکه گفته می‌شود شایعاتی هست که آقای محسن رضایی پشتش هست و مطالبی را منتشر کرد که هیچ‌کس جرئت گفتنش را نداشت و به پشتوانۀ او هم این کار را می‌کرد آمد شد تابناک. به نظر من، حالا من شاید اشتباه می‌کنم. قبلاً هم که بازتاب بود. یا آن سایت آقای توکلی. آن‌ها با گذاشتن یک سری پست و مقاله و غیره و این‌ها که هرکسی جرئتش را نداشت یا اگر من و تو می‌گذاشتیم، احتمال اینکه با مشکلات عدیده‌ای روبه‌رو بشویم وجود داشت توانستند الان این‌قدر مخاطب جذب کنند. اگر نمی‌توانی از این کارها بکنی با توجه به شرایط موجود، با توجه به قوانین موجود تو اگر یک سایت خبری می‌خواهی بزنی باید بروی مجوزهایی را بگیری. اگر به هر حال ارتباطات کافی و لازم برای بازی در این عرصه را نداشته باشی نمی‌توانی اینجا عرض اندام بکنی خب نکن. یک جمله را در یکی از فایل‌های صوتی‌ام گفتم. گفتم: بزرگی اسباب بزرگی می‌خواهد. اگر در چنین فیلدی نمی‌توانی نعره بکشی نیا. حوزۀ خبر، حوزۀ خاصی است، حوزۀ حساسی است در کشور ما. شاید اگر در کشور لیتوانی بودید، اگر در کشور استونی، اگر در کشور آمریکا بودید، اگر در انگلستان بودید من این جمله را نمی‌گفتم اما در کشور ما به هر حال شما مجوزهای خبری می‌خواهید، مجوزهای سامان‌دهی می‌خواهید، خط قرمزهایی وجود دارد و حق ندارید از آن‌ها عبور کنید و برای اینکه بتوانی در حوزۀ خبر آن هم به شکل عمومی به‌خصوص سیاسی را پوشش بدهی، ورزشی را پوشش بدهی، اقتصادی را پوشش بدهی، مخاطب عام پیدا بکنی نیازمند این هستی که به خط قرمزها نمی‌گویم رد شوی ولی نزدیک بشوی و وقتی هم نزدیک می‌شوی به خط قرمزها طبیعتاً مشکلات قانونی ممکن است پیدا بکنی، شاکیانی ممکن است پیدا بکنی که باید توان حقوقی و اجرایی لازم برای برخورد با این‌ها را داشته باشی. باز بگذارید از دید تخصصی بگویم: شما می‌آیی مثلاً یک سایت می‌زنی همه‌چیز را پوشش می‌دهی؛ از سیاست و اقتصاد و غیره و غیره و غیره. خب واقعیت این است که کیورد دنسیتی (Keyword Density) را می‌آوری پایین دیگر. نمی‌توانی خیلی هم توقع داشته باشی وقتی کیورد دنسیتی‌ات (Keyword Density)‌ می‌آید پایین، مثلاً در حوزۀ سیاسی در سرچ‌ها (Search) ‌بیایی بالا. اگر کسی که کلمات ورزشی را سرچ (Search) کند خب ورزش3 از قدیم بوده، دامن ایج (Domain Age) بالاتر، دامن اتوریتی (Domain Authority) بالاتر، ویزیتور (Visitor) بیشتر، تایم آن سایت (Time On Site) بیشتر. خب تو آنجا شکست‌خوردۀ خدایی هستی. در حوزۀ اقتصادی ارانیکو را داریم و صد سایت دیگر را داریم. چرا تو باید بیایی بالا؟ کیورد دنسیتی‌ات (Keyword Density) پایین است ها! اقتصادی باشد خب ارانیکو کلاً اقتصادی است، خب آن می‌آید بالا. ورزشی باشد مثلاً ورزش3 و غیره. سیاسی باشد تابناک و تسنیم و مهر و غیره و غیره و غیره. حوزۀ فناوری باشد خب سایت‌های حوزۀ فناوری و اطلاعات را داریم مثل دیجیاتو و غیره و غیره. چرا تو بخواهی بیایی بالا؟ هم از آن‌ها جدیدتر هستی هم از آن‌ها کم‌ایج‌تری، سابقۀ کمتری داری، هم آن‌ها این کاره‌اند از قدیم بوده‌اند، هم کلی ریفرال (Referral) دارند، کلی بک‌لینک (Backlink) دارند. عملاً نمی‌توانی با آن‌ها رقابت کنی.

 

رفتار مصرف کننده

باز یک نکتۀ دیگر را هم باید مدنظر قرار بدهیم در این حوزۀ خاص، در حوزۀ خبر. در حوزۀ خبر واقعیت این است که ما یک چیزی داریم به اسم رفتار مصرف‌کننده. رفتار مصرف‌کنندۀ آنلاین را من قبلاً هم درباره‌اش صحبت کردم، شما باید آنالیز کنید. آن‌هایی که می‌روند تابناک خب من که هر روز نمی‌روم تابناک که یا هر روز نمی‌روم کیهان که یا هر روز نمی‌روم شرق را چک کنم که. اما یک عده مخاطب دارند فیکس؛ مثلاً ورزش3. یک میلیون، دو میلیون نفر در روز صبح که می‌روند، مثلاً این کارمندهای ادارات دولتی و خصوصی و علاقه‌مندان استقلال و پرسپولیس و غیره و غیره صبح صبحانه در حالی دارند می‌خورند، سنگک و نان و پنیر را دارند می‌اندازند بالا و چایی شیرین را رویش پشت میزشان دارند ورزش3 را چک می‌کنند و خبرها را چک می‌کنند یا حالا 90tv یا هرچه یا آن یکی‌ها تابناکی و بازتابی و چه می‌دانم حالا بازتاب که جمع شد، شد تابناک یا کیهانی و چه چه و ایلنایی، ایسنایی، ایتنایی، ایرنایی، یک نایی را دارند چک می‌کنند. سایت‌های خبری مخاطب فیکس دارند. تو اول باید مخاطب فیکست را پیدا بکنی. خب با سئو (SEO) که با این قوانینی که گفتم نمی‌توانی به دست بیاوری. پس با چه چیزی باید به دست بیاوری؟ یکی با همان موج‌سواری و بعد این موج‌سواری را کجا انجام می‌دهی؟ داخل شبکه‌های اجتماعی، در ابزارهای ارتباطی.

 

تبلیغات

بعد اولِ کار هم می‌گویم: خب هزینۀ تبلیغ کرده‌اید؟ خبرهایتان را مثلاً چه می‌دانم فرستاده‌اید داخل کانال‌های دیگر و این‌ها؟ گفت: نه، مگر باید بکنم؟ گفتم: اِ! تو سایت خبری هستی، روابط‌عمومی بلد نیستی؟ باید حداقل تا الان پنجاه رپورتاژ آگهی (Reportage Advertise) رفته باشید. مگر نمی‌گویی این‌ها پنج نفر خبرنگارند از پنج خبرگزاری مهم؟ نباید خبرهای تو آنجا ریفر (Refer) بخورد؟ نباید بک‌لینک (Backlink) بخورد؟ نباید حتی شده پول بدهی داخل این کانال‌های تلگرام که خبر و سیاسی و این‌ها را می‌گذارند تو هم بگذاری؟ کانال را نگاه می‌کنی می‌بینی پانصد عضو دارد. می‌گویم سایت خبری پانصد عضو؟ تو حداقل باید در طول این شش ماهی که داری کار می‌کنی پنجاه‌هزار نفر می‌آوردی؛ حالا یا با موج‌سواری یا با تبادل فلان یا با پول‌دادن یا با هر روشی. بعد از کانال تلگرامت مخاطب‌های جدی و پیگیر و فیکس برای سایتت پیدا می‌کردی.

می‌دانی در حوزۀ سایت‌های خبری این استراتژی‌ها را داریم. حالا باز اینجا یک فایل صوتی است و ما داریم کلی صحبت می‌کنیم خیلی هم وقت نداریم. اما اگر بخواهیم آنالیز بکنیم ممکن است پنج روز، شش روز آنالیز رقبا را دربیاوریم، رفتار مصرف‌کنندۀ آنلاین را چک بکنیم، با یک سری از کدهایی که داخل سایت می‌گذاریم که من نمونه‌اش را برایتان گذاشتم آنالیز مخاطب را روی صفحۀ سایت دربیاوریم.

بعد تحقیق و نظرسنجی و تحقیق بازار بکنیم، بعد برویم آنالیز سئو (SEO) بکنیم، کانتنت استراتژی (Content Strategy) بنویسیم. می‌خواهم بگویم خیلی به‌اصطلاح بحث گسترده است و کار نیم ساعت و یک ساعت و دو ساعت نیست. یک کار عملیاتی و اجرایی است اما در حد یک فایل صوتی من فقط می‌خواهم یک سری (Hints) به شما بدهم که ببینید اگر می‌خواهید یک سایت بزنید آن هم در حوزۀ خبر، به این نکات هم توجه بکنید دیگر.

 

 تخفیفان و نت برگ

من یک مثال دیگر دیروز دربارۀ تخفیفان زدم. مثالم حالا مثالِ به نظر بعضی‌ها نامربوط بود. چند نفر هم برای من استیکر فرستادند خیلی برایشان جالب بود. من در دعوای بین تخفیفان و نت‌برگ و این ماجرایی که پیش آمده و این تبلیغ آن را در گوگل ادوردز (Google Adwords) اسم آن را گذاشته با لینک (Link) سایت خودش و غیره. آمدم گفتم: آقا این یک رقابت است. چون بعضی‌ها می‌گفتند اخلاقی نیست و حرفه‌ای‌گری نیست و چه و چه. من مخالفم. با قسمت اخلاقی‌بودن و نبودنش مخالفم. نمی‌گویم اخلاقی هست یا نیست ها! می‌گویم آقا این الان یک جنگ است و در جنگ حلوا که پخش نمی‌کنند. شما مگر در خیابان دعوا می‌کنی می‌روی می‌گویی ارادت دارم، استدعا می‌کنم عنایت بفرمایید؟ می‌روی فحش می‌دهی. الان این هم جنگ بازاریابی است دیگر، جنگ مارکت است دیگر. مارکچر (Marketcher) می‌خواهد بگیرد، می‌خواهد مشتری بگیرد. هر یک نفری که در تخفیفان پول بدهد معنی‌اش این است که همان یک نفر به نت‌برگ پول نداده و هر یک نفری که به نت‌برگ پول بدهد معنی‌اش این است که به تخفیفان پول نداده. من در دورۀ بازاریابی دیجیتال در سازمان مدیریت صنعتی که تدریس می‌کنم اولین جلسه یکی از اسلایدهایم هست دشمن‌شناسی و بعد آنجا می‌گویم. می‌گویم: دشمن هرکسی است که یک هزار تومانی را که قرار بوده برود در جیب تو نمی‌گذارد برود در جیب تو و می‌رود در جیب او. مثالم هم آنجا این است: مثلاً می‌گویم فرض کنید شما در یک کوچه‌ای هستید. سر کوچه یک بقالی است، این‌طرف کوچه یک مثلاً کتاب‌فروشی است. اگر کتاب‌فروشی یک کاری بکند که تو یک کتاب بخری و باعث بشود که تو یک کیک و نوشابه از بقالی نخری تو دشمن بقالی هستی. ببینید اصلاً به هم ربطی ندارد. آن کتاب است تو بقالی اما اینجا هرکسی که اجازه ندهد یک هزار تومانی برود در جیب تو دشمن توست. خب این‌ها که اصلاً حوزه‌شان هم یکی است کاملاً دشمن همدیگرند. حالا بعضی‌ها دشمن را خیلی ناموسی‌اش می‌کنند ولی نه، در حوزۀ بازاریابی و در حوزۀ کسب‌وکار دشمن تعریف مشخصی دارد: هر کسب‌وکاری که از درآمد من بکاهد دشمن من محسوب می‌شود. طبیعی است که وقتی دو نفر دشمن هستند بینشان که حلوا پخش نمی‌شود و وارد این فازها می‌شوند.

 

عروسی چه کسی بیشتر شاباش می‌گیرد؟

حالا می‌خواستم این را بگویم: آن ویدئو را حتماً ببینید در کانال kar_kasb گذاشته‌ام. آنجا یک مثال زده‌ام که به‌محض اینکه گذاشتم یک ساعت بعد دوسه پیغام برای من آمد خیلی جالب بود، استیکر فرستاده بودند. من آنجا گفتم آقا، شما می‌روی عروسی چه کسی بیشتر شاباش می‌گیرد؟ آن کسی که بیشتر قر می‌دهد، آن کسی که بیشتر بالا و پایین می‌پرد. انتهای قضیه این است دیگر. در خبر هم همین است، مانند عروسی می‌ماند. چه کسی بیشتر مخاطب جذب می‌کند؟ آن کسی که خبرهایش مقداری بالا و پایینش بالا باشد، قروغمزه‌اش بیشتر باشد. شما نمی‌توانی با یک ادبیات فاخر انتظار داشته باشی مخاطب میلیونی داشته باشی. واقعیت این است که تعداد فرهیختگان جامعه مگر چقدرند؟ تازه چقدر از این‌ها را تو می‌توانی به آن‌ها دسترسی داشته باشی بگویی که من فرهیخته‌ام؟ اگر بخواهد این اتفاق بیفتد می‌روی وارد لاکچری می‌شوی و من در حوزۀ خبر لاکچری ندیدم مگر نیچ مارکت (Niche Market) زده باشد؛ مثلاً در یک حوزۀ خاص. مثلاً نگاه می‌کنی می‌بینی مثلاً می‌گویم آقای رضا شکراللهی نامی یک خوابگرد داده آنجا از نظر فنی دربارۀ ادبیات و ادبیات داستانی نظرات خاص می‌دهد. خب این لاکچری‌باز است، در حوزۀ ادبیات لاکچری حساب می‌شود از نظر من لااقل ولی انتظار یک‌میلیون بازدیدکننده نباید داشته باشد. روزی پنج‌هزار نفر باید بگویی خدا را شکر؛ چون پنج‌هزار آدم فرهیختۀ خاص آمده‌اند خوابگرد من را دیده‌اند. حالا من نمی‌گویم سایت خوابگرد خوب است ها! مثال دارم می‌زنم. فکر کنم سایتش هم فیلتر بود یک زمانی. نمی‌دانم اگر هست یا نیست. حالا مثال است دیگر. شما اگر ساعت رولکس می‌فروشی نمی‌توانی توقع داشته باشی که روزی یک‌میلیون عدد فروش داشته باشی، باید ساعت چینی بفروشی اگر می‌خواهی یک‌میلیون ساعت بفروشی. این نکته‌ها را هم متأسفانه در این حوزه‌ها به‌خصوص در بیزینس‌های آنلاین توجه نمی‌کنند. باید توقع خودت را مشخص بکنی، مخاطب خودت را مشخص بکنی، حدوحدود خودت را هم بشناسی بعد تازه همۀ این‌ها را رعایت کردی یادت باشد وارد یک بازاری می‌شوی که رقبای پیر دارد، شیرهای بیشه در این بیشه دارند نعره می‌کشند. می‌خواهی وارد حوزۀ خبر بشوی باید با تابناک مقابله بکنی، باید با مهر بجنگی، با فارس‌نیوز، با چه می‌دانم تسنیم، با نمی‌دانم ایرنا، ایلنا، ایکنا، ایسنا، چی چی‌نا، پانا، از این ناها هم که زیاد داریم. خب بپذیر که وارد یک حوزه‌ای می‌شوی که از قبل مشتری‌ها را جذب کرده‌اند و تو می‌خواهی بروی و توجه مخاطب‌های آن‌ها را هم جذب کنی. چه داری که مخاطبِ این‌ها را به سمت خودت متمایل بکنی؟ نمی‌گویم نداری ها! باید این را روی کاغذ بنویسی، بگویی آقا یک تحلیل  (SWOT) خودت دربیاوری. تحلیل (SWOT) چه می‌گوید؟ می‌گوید: نقاط قوت من، نقاط ضعف من، نقاط قوت رقبا، نقاط ضعف رقبا، تهدیدها و فرصت‌های بازار، این‌ها باید دربیاید. بعد ببین حالا با این نقاط قوتی که تو داری چه تعداد آدم را می‌توانی جذب کنی؟ این نقاط ضعف رقبا چه تعداد آدم‌ها را از آن‌ها ناراضی می‌کند که احتمالاً تو بتوانی آن‌ها را پوشش بدهی بیایند سراغ تو؟ اگر توانستی به این سؤال‌ها جواب بدهی حول‌وحوش تعداد ویزیتورت (Visitor) هم درمی‌آوری. اصلاً ممکن است در یک حوزه‌ای تو وارد بشوی حدود پانصد نفر بازدیدکننده داشته باشی. من مثال زدم دیگر برایتان قبلاً. ما یک سری سایت داریم روز اول کارش را انجام می‌دهیم بهترین سئو (SEO) را هم دارد، روزی صد نفر بازدیدکننده دارد، صد نفر یکی. اصلاً در آن حوزه در طول روز بیشتر از صد نفر آدم سرچ (Search) نمی‌کند. آن حوزه شرایطش آن است. حالا طبیعی است که در آن حوزه اگر محصولش مثلاً چه می‌دانم هزار تومان سود داشته باشد خب اصلاً نباید وارد شویم؛ یعنی آنالیز می‌کنیم می‌بینیم صد نفر است پس دیگر اصلاً آن محصول را نمی‌فروشیم، سایت هم نمی‌زنیم. این محصولی که صد نفر ویزیتور (Visitor) در روز دارد باید ماهی، دو ماهی، سه ماهی یک خرید و فروش مثلاً پانصد تن، هزار تن بشود که مثلاً در هر تنش هم، هر کیلویش هم... وقتی دارم می‌گویم هزار تن حواستان باشد دارم دربارۀ یک‌میلیون کیلو صحبت می‌کنم ها! هزار تن عدد بزرگی است. روی هر کیلویش هم ده تومان، بیست تومان تو بخوری مثلاً بیست میلیون در ماه برایت بماند. آن موقع می‌آیی سایت می‌زنی برایش. نمی‌روی چون دلت می‌خواهد سایت بزنی، سایت بزنی که. آنالیز می‌کنی، اندازۀ بازار را درمی‌آوری، حجم بازار را درمی‌آوری، محصول را چک می‌کنی، چه محصولی می‌خواهم بفروشم با چه مارجین سودی، با چه شرایطی و غیره. آن موقع می‌روی سایت می‌زنی و هزینه می‌کنی و سئو (SEO) می‌کنی و بعد تازه می‌دانی روزی صد نفر بیشتر بازدیدکننده نخواهی داشت.

فکر می‌کنم صحبت‌هایی که کردم کافی بوده، لااقل در حوزۀ خبر؛ اما حواستان باشد من دربارۀ حوزۀ خبر صحبت کردم. همین صحبت‌ها را شما می‌توانید تعمیم بدهید به خیلی از حوزه‌های دیگر؛ دربارۀ محصول می‌توانید این را بگویید، دربارۀ خدمات می‌توانید بگویید، دربارۀ مثلاً سَس (SaaS) می‌توانید بگویید. حالا من چند وقت پیش اشتباهاً سَس (SaaS) را گفتم سرویس از اِ سافتور (Service as a Software) در صورتی که اشتباه گفتم آنجا. داشتم تند صحبت می‌کردم اشتباه گفتم. سافتور از اِ سرویس (Software as a Service) است. در حوزۀ سَس (SaaS) هم می‌توانید این را بگویید. در هر حوزه‌ای این جملات، این عبارت‌ها، این تحلیل‌ها می‌تواند مصداق داشته باشد و تأکید می‌کنم: همۀ صحبت‌هایی که کردم بر اساس مطالعات شخصی من و بر اساس تجربیات است. مطالعات می‌توانند کافی نباشند و تجربیات می‌توانند غلط باشند. من در شرایط زمانی و مکانی و با کسب‌وکارهایی کار کرده‌ام که آن تجربیات در آن‌ها درست بوده. الان ممکن است برای شما درست نباشد؛ بنابراین فقط به گفته‌های من اکتفا نکنید، مطالعه بکنید. من الزاماً حرف‌هایی که می‌زنم درست نیست. ممکن است در حوزۀ شما حرف‌های من حتی غلط باشد.

 

کانال آپارت را ببین.

متشکرم از توجهتان به این فایل صوتی و سایر فایل‌های صوتی کانال kar_kasb. ممنون می‌شوم اگر این فایل صوتی و فایل‌های صوتی دیگر را اگر برایتان مفید بوده برای دیگران هم بفرستید اگر فکر می‌کنید که می‌تواند برایشان مفید باشد. همین جا شما را به خدا می‌سپارم اما قبل از اینکه با شما جدی‌جدی خداحافظی بکنم از شما خواهش می‌کنم کانال آپارات من را حتماً ببینید: aparat.com/adel.talebi. آنجا یک وبینار مقدمات بازاریابی دیجیتال گفته‌ام، کلی نکتۀ خوب و کاربردی به شما گفته‌ام. وبینار مقدمات بازاریابی دیجیتال من را هرکس که دیده و چند تا هم از این به‌اصطلاح کارگاه‌های چندصدهزار تومانی بازاریابی دیجیتال را رفته گفته: آقای طالبی، حرف‌هایی که تو در این دو ساعت، دو ساعت و نیم زدی به‌اندازۀ یک کارگاه دوروزه داخلش حرف بود و نکته داشت یا آن بازاریابی دیجیتال برای مدیران، هرکس می‌خواهد کسب‌وکاری داشته باشد. اگر مدیری، اگر بازاریاب دیجیتالی، اگر حتی یک ایده داری آن را نگاه کن. آنجا سنجه‌هارا معرفی کرده‌ام. دو ساعت و بیست دقیقه هم هست. پیغام‌ها را من برایتان گهگاهی می‌گذارم داخل کانال فقط تشکر است؛ به‌خاطر اینکه واقعاً در آن دو ساعت به‌اندازۀ یک کارگاه چندساعته نکته گفته‌ام و نکته‌های واقعی و کاربردی با عدد و مثال. باز آنجا یک ویدئوی کامل دربارۀ ایمیل مارکتینگ (Email Marketing) دارم، دربارۀ بازاریابی درون‌گرا یک ساعت و ربع حرف زدم و گفتم ببینید بازاریابی دیجیتال یک فضای فکری است و اگر روی یک مسیر داری حرکت می‌کنی و ببین که اگر سئو (SEO) می‌کنی کجایش است، اگر ایمیل مارکتینگ (Email Marketing) می‌کنی کجایش است، سی‌آرام (CRM) کجایش است. این خیلی مهم است که شما بدانید که هرکدام از این اکتیویتی‌های کوچکتان کجای مسیرتان است، مسیر بازاریابی دیجیتال. بنابراین دعوت می‌کنم aparat.com/adel.talebi را از دست ندهید. ویدئوهای بسیار خوبی دارم. هفت‌هشت عدد تا الان دوردور در سایت‌های ایرانی داشته‌ام. سایت‌هایی که به من مراجعه کرده‌اند گفته‌اند آنالیز کن ما را، آنجا گذاشته‌ام و نکات فنی دربارۀ کانتنت (Content)، دربارۀ نویگیشن (Navigation)، دربارۀ سئو (SEO)، دربارۀ موارد متعدد آنجا صحبت کرده‌ام. آن‌ها را ببینید خوبی‌های آن سایت‌ها را که گفته‌ام اگر سایتتان ندارد بروید و آن خوبی‌ها را داخل سایتتان پیاده بکنید و اگر ایرادی از آن سایت‌ها گرفته‌ام بروید ببینید اگر داخل سایت شما هست، آن ایرادها را شما نداشته باشید. شما را به خدا می‌سپارم. خدانگهدار.

نویسنده: عادل طالبی

استراتژی‌های ورود به بازار برای کسب و کارهای اینترنتی

نظر بدهید، بپرسید، پیشنهاد یا انتقاد کنید!

ایمیل شما منتشر نمی‌شود. وب‌‌سایت نمایش داده شده، به سایت شما لینک می‌شود..


علاوه بر اطلاعات فوق، IP شما هم ذخیره می‌شود. پاسخ پیام شما، برایتان ایمیل می‌شود. پاسخ به پیام‌ها و سوالات شما با توجه به مشغله‌های کاری، ممکن است چند روزی طول بکشد. اگر Login باشید برای هر نظر، پیشنهاد، انتقاد یا پرسشی که مطرح می‌کنید، امتیاز هم می‌گیرید. بعداً با این امتیازها می‌توانید کتاب بخرید یا در وبینارها و دوره‌ها با تخفیف ویژه شرکت کنید!
پیام‌های کوتاه مانند پیام‌های تشکر (مثلاً: عالی، چه خوب و ...) یا پیام‌هایی که ارتباطی با این مطلب ندارند، منتشر نمی‌شوند.

هر نوع استفاده‌ای از محتوای سایت آزاد است. هر جا دوست داشتید با یا بدون ذکر منبع، استفاده کنید. اگر لینک بدهید که... ممنونم! فالو باشد که فبهاالمراد ❤️